دلیل کم مخاطب بودن رسانه های قدیمی یا به تعبیر من رسانه های قدیمی، حضور رسانه های جدید با قابلیت مهم «دسترسی آسان» به آنهاست. این واضح است.
اما این به معنای ناپدید شدن روزنامه ها، سینما، تلویزیون و رادیو نیست، مطلقاً نه.
روزنامههایی که محتوای کافی و حرفهای تولید میکنند، آنطور که بودند، نیستند، اما مانند گلادیاتورها در حال جنگ نابرابر با شبکههای اجتماعی هستند، حتی اگر آن رسانهها و شبکههای مجازی را مکمل روزنامهها و همراهانشان بدانیم، نه دشمنانشان. در اینجا منظورم زمان اوج است و تمرکز بر رسانه های “قدیمی” است. من قصد ندارم دشمنی کنم و دشمن سازی کنم و این رسانه ها را در مقابل یکدیگر قرار دهم.
یادم می آید چند سال پیش مدیر یکی از شرکت های بزرگ پخش روزنامه های سراسری گفت که فردای ترور سعید حجاریان اگر امکانات چاپ کافی بود روزنامه صبح امروز در چاپ دوم و سوم به یک میلیون می رسید. شاید ثبت چاپخانه در ایران رکوردی بی نظیر در تاریخ چاپخانه بوده است، اما امکان چاپ و توزیع روزنامه با آن اندازه و تعداد در آن محدوده زمانی مانند امروز برای چاپخانه ها وجود نداشت.
این ماجرا قبل از انقلاب با روزنامه های کیهان و اطلاعات و روزنامه های آینده هم بود و در مواقع حساس روزنامه ها با محتوای اختصاصی و تعداد بالا چه می کردند!
در دنیای امروز، البته هنوز هم روزنامه هایی با میلیون ها نسخه مانند «یومیوری و آساهی» در ژاپن وجود دارند که هم در تعداد صفحات رکورد دارند و هم تعداد بالایی دارند.
در سالهای اخیر شاهد پدیدهای نسبتاً جدید در روزنامهنگاری کشورمان بودهایم. روزنامه هایی که بدون تولید محتوای خاص، مطالب دیگران را به صورت پی دی اف کپی و پیست می کنند و تنها چند نسخه چاپی آماده ارسال به وزارت ارشاد و در سایت می باشد و برای حفظ آن امتیازات، انواع جار منتشر می شود. و کمک های جهت یابی و نشان می دهد که آنها هنوز آنجا هستند. اینها که تکلیفشان مشخص است، به نظر من روزنامه های واقعی نیستند، زیرا اگر آنها را روزنامه های واقعی بنامیم، ارزش و شکوه روزنامه هایی را که با سختی زیاد در حال تولید و انتشار محتوا هستند، زیر سوال برده ایم.
ادامه دادن.
چندی پیش در حالی که گوتام آدانی شبکه تلویزیونی معروف هندی ‘NDTV’ را خریداری کرد، راویش کومار، روزنامهنگار مشهور و معتبر هندی و گوینده خبر، از سمت خود در این شبکه محبوب استعفا داد.
اما متن استعفانامه کومار حاوی نکات جالب و الهام بخش است.
او میگوید: «دوران طلایی در روزنامهنگاری هند وجود نداشته است، اما هرگز به اندازه این روزها بد و ناگوار نبوده است.
کومار درباره روزنامهنگاری کشورش میگوید: “همه جنبههای مثبت روزنامهنگاری هندی به سرعت در حال ناپدید شدن هستند. مطمئناً من چنین انتظاری داشتم. اما آنچه امروز اتفاق افتاد واقعاً دوره سیاه روزنامهنگاری است. اخلاق آنها را به خطر انداخت.” اکوسیستم رسانهای ما بیشتر و بیشتر در حال حرکت است. هر روز که می گذرد به سوی نابودی.”
اما شاید مهمترین بخش سخنان این روزنامهنگار به سبک هندی جایی باشد که میگوید: «امروز در هند همه میگویند روزنامهنگار هستند، بهویژه کسانی که به قدرتمندان نزدیک هستند و با آنها همسو هستند. از قضا این چهرهها و نهادها تبلیغ میکنند». آنها وصل شدن دلیل نابودی روزنامه نگاری در هند است، آنها می گویند روزنامه نگاران خوبی هستند و روزنامه نگاری حرفه ای را درک می کنند، اما از شما می خواهم با بدگمانی به آنها نگاه کنید؛ آنها می خواهند آنچه را که می خواهند به عنوان روزنامه نگاری حرفه ای به شما تحمیل کنند.
****
دلیل اینکه من در این یادداشت کومار هندی را مثال زده ام، شاید شباهت برخی از گفته های او و روزنامه نگاری کشورش به برخی از واقعیت های روزنامه نگاری این روزهای ایران باشد.
در مورد روزنامه داران و کارمندانی که در این شرایط سخت و نابرابر با سایر رسانه های دولتی و موبایلی حرفه ای و شرافتمندانه کار می کنند، اگر بدون جانبداری به صحبت های کومار نگاه کنیم احتمالا به این نتیجه می رسیم، نه؟
6565