عمومی

حادثه تروریستی کرمان و موج‌سواری مهاجرهراسی

آنچه که بیش از هر چیز درباره این حادثه تروریستی، از همان ساعات اولیه انتشار خبر، خود را در بازتاب فضای مجازی نشان داد، شکل‌گیری موجی از مهاجرهراسی و افغانی‌ستیزی همراه بوده است.

به گزارش گیلونا، رضا عطایی کارشناسی‌ارشد مطالعات منطقه‌ای دانشگاه تهران طی یادداشتی به موضوع موج مهاجرهراسی و افغانی‌ستیزی برخاسته از حمله تروریستی سالگرد شهادت سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی در کرمان پرداخت که متن آن به شرح ذیل است:

اگرچه قلب‌های‌مان شرحه‌شرحه و دیده‌های‌مان خون‌بار است اما حادثه تروریستی کرمان، جلوه‌ای از شهد حضور “قوماندان” [فرمانده] را پس از شهادتش به‌مان چشاند و به وضوح فهماند و نشان داد که فرمانده و سربازانش برای‌مان چه‌ها کرده‌اند.

اما آنچه که بیش از هر چیز درباره این حادثه تروریستی، از همان ساعات اولیه انتشار خبر، خود را در بازتاب فضای مجازی نشان داد، شکل‌گیری موجی از مهاجرهراسی و افغانی‌ستیزی همراه بوده است.

در شبکه‌های اجتماعی، همچون پست و استوری‌های اینستاگرام، کانال‌ها و گروه‌های تلگرامی، بازتاب حادثه تروریستی به گونه‌ای بوده که حاکی از پالس‌های شکاف‌های جامعه می‌باشد.

در یک سال اخیر، به خصوص ماه‌های گذشته، شاهد موج بسیار فراگیر و وحشتناکی از مهاجرستیزی و افغانی‌هراسی در فضای مجازی بوده‌ایم که فارغ از اینکه دست‌های پشت پرده کیستند و چه نیاتی داشتند، پیامد نحوه و مدل پردازش آن واکنش‌های فضای مجازی، “امنیتی‌سازی”شدنِ (Securitization) موضوع “حضور مهاجران افغانستانی در ایران” بوده است.

مفهومِ “امنیتی‌سازی” که از محورهای اساسی مکتب امنیتی کپنهاک می‌باشد با تاکید بر نقش “زبان”، امنیت را موضوعی “بین‌الاذهانی” می‌داند که متکی بر ذهن افراد و فعالیت زبانی آن‌هاست.

“امنیتی‌سازی”، یک موضوع و پدیده را از “وضعیت عادی” به “وضعیت اضطراری” تبدیل می‌کند. امری که در موج مهاجرستیزی/افغانی‌هراسی به خوبی خود را در فضای مجازی نشان می‌دهد و به تبع در فضای حقیقی جامعه نیز اثر می‌گذارد.

وضعیت مهاجران افغانی/افغانستانی در ایران به خوبی نشان‌دهنده ضعف ساختار سیاست‌گذاری مهاجرتی نظام جمهوری اسلامی ایران می‌باشد. با گذشت بیش از چهار دهه از اولین موج مهاجرتی اتباع افغانستان به ایران، نظام حاکمیتی هنوز به هیچ جمع‌بندی مشخصی در سیاست‌گذاری این حوزه نرسیده است.

از سویی سعی و تلاش تمام جریانات معاند یا مخالف نظام جمهوری اسلامی در این موضوع همچون سایر موضوعات، ایجاد تنش و نزاع میان حاکمیت و مردم در داخل ایران بوده است که در نهایت منجر به آشوب‌اجتماعی شود.

اگرچه ما هیچ علم غیبی نداریم که این جریانات به کدام سرورها و سرویس‌های اطلاعاتی کشورها وابسته‌اند و از طرفی هم نمی‌خواهیم که به فرضیات “توهم‌توطئه”گونه متوسل شویم. اما آنچه که از رصد شبکه‌های اجتماعی مردم ایران و افغانستان بر می‌آید به خوبی نشان می‌دهد که یک “بازی پیچیده‌ی کثیف” در جریان است که یک سر آن “افغانی‌هراسی در ایران” است و سر دیگر آن “ایرانی‌هراسی در افغانستان”.

تنها از باب مثال در فضای مجازی و میان مردم افغانستان چنین شایعه کرده‌ بودند که حتّی زلزله‌ی اخیر هرات -که ملت و دولت ایران اوج هم‌دردی و کمک‌رسانی را به زلزله‌زدگان هراتی روا داشته‌اند- هم کار ایرانی‌هاست که چون ایران تحت‌نظر سازمان‌ملل و مجامع بین‌المللی هست، در هرات آزمایش اتمی انجام داده‌اند!!! یا بازتاب وضعیت مهاجران در ایران در شبکه‌های اجتماعی و میان مردم افغانستان تنها بر صحنه‌ها و صفحات تیره و سیاه هموار است که ایرانیان را مردمانی فاشیست همچون هیتلر نشان داده‌اند.

حادثه تروریستی کرمان، سوژه‌ای برای بدخواهان مردمان دو کشور شد تا با پروپاگاندا و بازتابِ غرض‌دار رسانه‌ای، بخواهند با زهرپراکنی فضای همدلی و همزبانی مردمان ایران و افغانستان را شکرآب سازند.

فارغ از اینکه که بدانند فضای خون‌شریکی میان دو کشور ریشه‌دارتر از آن است که چنین تیشه‌هایی بتواند به آن ضربه و آسیبی برساند. مردم ایران خاطرات بیش از دو هزار و پانصد شهید و جانباز افغانستانی هشت سال دفاع مقدس را از یاد نبرده‌اند و یاد شهیدان و دلاورانِ افغانستانیِ هم‌رزمِ حاج‌قاسم در دفاع از حرم در مبارزه با تروریسم جهانی، تا ابدالدهر از لوح ذهن و جان‌شان حذف نخواهد شد.

فضای خون‌شریکی مردم دو کشور در حادثه تروریستی دیار کریمان نیز خود را نشان داد که دوازده تن از شهیدانِ حادثه افغانستانی بوده‌اند.

اگرچه ریشه‌ها و پیوندهای مردمان دو پاره‌ی جداشده وطن‌فارسی آن‌چنان عمیق است و ایشان، خود به ملاحظات امر واقف هستند. اما انعکاس چنین خبرهایی که با مقاصد خاصی دنبال می‌شود، آگاهی و هوشیاری بیشتری را از جانب مردم دو کشور، به ویژه نخبگان، فرهنگیان و دانشگاهیان می‌طلبد که در زمینی که بدخواهان دو کشور برای‌شان چیده‌اند، بازی نکنند.

انتهای پیام