عمومی

ژست قهرمانی با هویت تحول‌نیافته


گوش مدل حسن یزدانی دو میلیون تومان! «بدون‌مشت، ضربه و انبردست، در کمترین زمان ممکن»! شاید عجیب به‌نظر برسد اما این تیتر تبلیغاتی است که این روزها و همزمان با تب‌وتاب المپیک در برخی از صفحات فضای‌مجازی دست‌به‌دست می‌شود و از قضا مشتریان خاص خود را هم دارد.

به گزارش گیلونا، جام جم در گزارشی با این عنوان نوشت: اگرتا چندوقت پیش ایران رتبه نخست استفاده ازلوازم آرایش رادرخاورمیانه به‌ خود اختصاص داده بود، حالا به لطف صفحات مختلف مجازی و ظهور پزشک‌نماها و تبلیغات عجیب‌وغریب دلالان زیبایی، کار از آمار و ارقام در این حوزه گذشته(اگرچه فایننشال‌تایمز در گزارشی تعداد عمل‌های زیبایی را سالانه ۳۲۰هزار مورد اعلام کرده است) اما نایب‌رئیس و دبیر انجمن روان‌شناسی سلامت ایران معتقد است که واقعیت چیزی فراتر از این آمار است و تحقیقات نشان می‌دهد که ایران جزو سه کشور اول جهان درخصوص جراحی‌های زیبایی محسوب می‌شود.این تبلیغات اما دیگر فقط به عمل بینی و امثال آن محدود نمی‌شود، بلکه کاسبان این حوزه این روزها پا را بسیار فراتر گذاشته‌اند و از هر آب گل‌آلودی می‌خواهند ماهی بگیرند. یک روز عمل تغییر رنگ‌چشم را در شبکه‌های اجتماعی وایرال می‌کنند، یک روز تبلیغ گوش الاغی می‌شود بساط کاسبی‌شان و حالا هم که کشور در شور و هیجان مسابقات المپیکی است، دست به دامن چهره‌های ورزشی شده‌اند و می‌خواهند با شکستن گوش افراد، حس یک قهرمان کشتی را در آنها تداعی کنند! به بهانه انتشار این آگهی تبلیغاتی، با دکتر عباس عبداللهی، روان‌شناس و عضو هیأت‌علمی دانشگاه‌الزهرا(س) به آسیب‌شناسی و بررسی علل گرایش و تمایل افراد به‌سوی این‌گونه عمل‌های زیبایی پرداخته‌ایم.
 
چرا افراد به این‌گونه عمل‌های زیبایی رو می‌آورند؟
یکی از طرحواره‌ها در روان‌شناسی طرحواره خود تحول‌نیافته است، یعنی اگر فردی از نظر هویتی به تحول و تکامل نرسیده باشد، تحول هویت خود را در قالب شخص دیگر می‌بیند. مثلا فرد نمی‌تواند قابلیت‌های لازم و منطقی آن فرد موردنظر را داشته باشد و نمی‌تواند سختی‌ها و تمرین‌های فرد را تقبل کند بنابراین از نظر ظاهری ادای او را در می‌آورد. این موضوع نه‌تنها در ورزش بلکه در سینما نیز بسیار دیده می‌شود. بسیاری از افرادی که خود تحول‌نیافته دارند در دوره‌ای شروع به الگوسازی و تقلید ظاهری از دیگران می‌کنند؛ مثلا لباس، گویش یا حتی نوع تفکر خود را منطبق بر فرد موردنظرشان می‌کنند. مورد دیگر کمال‌گرایی بدون کوشش است، به این معنا که فرد می‌خواهد به یک کمال برسد و چون نمی‌تواند به آن برسد این کمال را از دیگران تقلید می‌کند. مثلا اردکی را روی آب تصور کنید که خیلی آرام در حرکت است اما پاهای او که دیده هم نمی‌شود در زیر آب به‌سرعت در حال تکان خوردن است تا این اردک بتواند حرکت کند. در واقعیت هم همین است. ممکن است بعضی از افرادی که در رسانه‌ها و فضای‌مجازی دیده و مطرح می‌شوند ظاهر آنها از دید مخاطبان بسیار معمولی و آرام به‌نظر می‌آید اما در پس این ظاهر آرام تلاش‌ها و زحمات بسیاری زیادی وجود دارد که دیده نمی‌شود. 
 
این نوع نگاه ناشی از چیست؟
در اینجا مشکل اصلی در نوع نگاه مخاطب است، چراکه مخاطب چیزی را از بیرون می‌بیند که خیلی خوشایند و دلرباست ولی نمی‌داند که پشت این دلربایی تا چه اندازه زحمت و تلاش وجود دارد. ما افرادی را داریم که خودکارآمدی لازم را ندارند. وقتی فرد طوری تربیت می‌شود که تمرین سخت را نتواند انجام دهد به کارهای ظاهری و تقلیدی رو می‌آورد؛ کارهایی که عمق و پشتوانه  ندارند اما ظاهر دلربایی می‌سازند. در پس این پدیده خانواده‌هایی وجود دارند که افراد را آکواریومی تربیت و پرورش داده‌اند و حالا که این افراد در دنیای واقعی وارد شده‌اند مهارت‌های لازم را ندارند و به تقلید ظاهری رو می‌آورند که همگی اداست و با واقعیت‌ها فاصله زیادی دارد. 
 
پس آیا نمایش الگوها تاثیر منفی در جامعه دارد؟
خیر. بدیهی است که هر جامعه‌ای نیاز به الگو دارد. ما نیز در کشورمان باید در الگوسازی و معرفی الگوها زحمت بیشتری بکشیم. رسانه باید اسطوره‌ها را معرفی کند البته نه به‌صورت ویترینی و بوتیکی، چراکه این نوع از معرفی نمی‌تواند تاثیرگذاری داشته باشد بلکه باید سختی‌ها و ممارست‌های آن الگو نیز نشان داده شود.
 
عمل‌های زیبایی نیز ناشی از هویت تحول‌نیافته است؟
در روان‌شناسی یک موضوع دیگری مطرح است به نام کمال‌گرایی ظاهر بدن که نشان‌دهنده این است که در دنیای مادی ما از عمق فاصله گرفته‌ایم و بسیار به ماده و ظاهر توجه می‌کنیم. وقتی افراد به این موارد رو می‌آورند نشان‌دهنده یک اضطراب بنیادین در وجود فرد است. در این شرایط فرد نمی‌تواند با ویژگی‌های روان‌شناختی خود را معرفی و اثبات کند لذا بیش‌ازحد به ظاهر خود اهمیت می‌دهد. البته این‌که هر فردی به اندازه‌ای که به روان خود اهمیت می‌دهد به ظاهر خود نیز اهمیت دهد درحد متعارف قابل‌قبول است، چراکه هردوی اینها باهم در ارتباطند اما زمانی که اغراق آمیز ‌ و از استاندارد خارج می‌شود نشان‌دهنده یک اختلال است که ریشه در نبود عزت‌نفس دارد که فرد به‌واسطه ظاهر خود می‌خواهد توجه دیگران را به خود جلب کند.
 
راه‌حل این مسأله چیست؟
برای جلوگیری از تربیت افرادی بااختلال هویت تحول‌نیافته و کمال‌گرایی در ظاهر باید افراد مجهز به مهارت شوند تا بتوانند در یک حوزه مشخص حرفی برای گفتن داشته باشند.همچنین افرادباید بعدازانجام یک کار مثبت تقویت وتشویق دریافت کنند.این سبب می‌شود تا فرد بتواند اعتمادبه‌نفس پیدا کند و در آن حیطه که اجتماع‌پسند وبرای جامعه مفید است بیشتر گام بردارد. این موارد تا حدی سبب می‌شود تا به تعادل برسیم و مثل اوضاع فعلی انجام این‌گونه عمل‌ها در جامعه از تعادل خارج نشود.

انتهای پیام