کتاب

خلاصه کامل کتاب قهوه خانه اثر کارلو گولدونی

خلاصه کتاب قهوه خانه ( نویسنده کارلو گولدونی )

نمایشنامه «قهوه خانه» اثر کارلو گولدونی، تابلویی زنده و پر جنب وجوش از جامعه ی ونیز قرن هجدهم را به نمایش می گذارد که در دل یک قهوه خانه ی مرکزی، قماربازی ها، شایعه پراکنی ها و تلاش های یک مرد درستکار برای حفظ نظم و اخلاق را روایت می کند.

این اثر، یکی از برجسته ترین کمدی های گولدونی، پدر تئاتر کمدی ایتالیا، نه تنها سرگرم کننده است بلکه با نگاهی تیزبینانه به آسیب های اجتماعی زمان خود می پردازد. این نمایشنامه همچون یک آینه، رفتارهای انسانی، ضعف ها و فضیلت ها را بازتاب می دهد و مخاطب را به سفری دعوت می کند تا در هیاهوی میدان سن مارکو ونیز، درسی ماندگار از زندگی بیاموزد.

ورود به جهان «قهوه خانه» کارلو گولدونی: جایی که زندگی نبض می زند

کارلو گولدونی، نامی آشنا در تاریخ تئاتر جهان، با نمایشنامه های خود به خصوص «قهوه خانه»، دریچه ای رو به زندگی پرهیاهوی ونیز قرن هجدهم می گشاید. این اثر کمدی، نه فقط یک داستان سرگرم کننده، بلکه یک نقد عمیق اجتماعی است که مسائل انسانی را با زبانی شیرین و طنزآمیز بیان می کند. زمانی که قدم به دنیای «قهوه خانه» می گذاریم، خود را میان شور و هیجان ونیز، در قلب میدانی پر رفت و آمد می یابیم؛ جایی که قهوه خانه ی ریدولفو، مانند یک آهنربا، شخصیت های گوناگون با آرزوها، رازها و مشکلات متفاوت را به خود جذب می کند. گولدونی با استادی تمام، این مکان عمومی را به یک میکروکاسم (جهان کوچک) از جامعه ی بزرگ تر تبدیل می کند و تعاملات، کشمکش ها و روابط پیچیده ی انسانی را با ظرافتی خاص به تصویر می کشد.

قهوه خانه، که در ایتالیایی «La Bottega del Caffè» نامیده می شود، یکی از ۱۶ شاهکار گولدونی به شمار می رود و نقش مهمی در اصلاح و دگرگونی تئاتر کمدی ایتالیا، موسوم به کمدیا دل آرته، ایفا کرد. این نمایشنامه به جای تکیه بر بداهه پردازی های بی برنامه، ساختاری دقیق و دیالوگ های از پیش نوشته شده را ارائه داد و مسیر جدیدی را برای کمدی ایتالیایی هموار ساخت. این اثر، به خوبی توانسته اهمیت و ماندگاری خود را در طول قرن ها حفظ کند و همچنان مورد توجه دانشجویان، پژوهشگران ادبیات، علاقه مندان به تئاتر و حتی خوانندگان عمومی باشد که به دنبال درک سریع و عمیق از یک اثر کلاسیک ادبی هستند.

کارلو گولدونی: اصلاح گر تئاتر کمدی ایتالیا

کارلو گولدونی (۱۷۰۷-۱۷۹۳ میلادی) نمایشنامه نویس و شاعر اپرای ایتالیایی، در ونیز متولد شد و زندگی اش را وقف تئاتر کرد. او که از کودکی شیفته ی نمایش بود، با عروسک های خیمه شب بازی اش صحنه هایی را می آفرید و علاقه اش به این هنر هرگز فروکش نکرد، حتی زمانی که پدرش تلاش می کرد او را به سمت رشته های دیگر سوق دهد. گولدونی تحصیلاتش را در رشته ی وکالت به پایان رساند، اما رویاهای او همواره در صحنه ی تئاتر زندگی می کردند. همین شور و اشتیاق بود که او را به یکی از تأثیرگذارترین چهره های ادبیات نمایشی اروپا تبدیل کرد.

گولدونی به دلیل نقش محوری اش در اصلاح کمدیا دل آرته، لقب «مولیر ایتالیا» را از آن خود کرد. کمدیا دل آرته، که در ابتدا بر بداهه پردازی بازیگران استوار بود، در زمان گولدونی به تکرار و ابتذال رسیده بود. او دریافت که بداهه گویی بی قاعده، مانع اصلی توسعه ی کمدی است و برای بازگرداندن خلاقیت و ارزش به این ژانر، دست به قلم برد و متن های کامل و دیالوگ های از پیش نوشته شده را جایگزین کرد. گولدونی شخصیت های کلیشه ای و ماسک های ثابت را کمتر کرد و به جای آن، کمدی موقعیت، کمدی شخصیت و کمدی اخلاقیات را به صحنه آورد. او معتقد بود زبان صحنه باید به گفتگوهای رایج مردم نزدیک باشد تا مخاطب بتواند با آن ارتباط برقرار کند و از سادگی و واقع گرایی در نمایش ها حمایت می کرد.

«قهوه خانه» در کارنامه ی هنری گولدونی جایگاه ویژه ای دارد، چرا که به خوبی نمایانگر سبک اصلاح گرانه ی اوست. در این نمایشنامه، گولدونی به جای شخصیت های اغراق شده، آدم هایی از جنس همین جامعه را نشان می دهد که با نقاط قوت و ضعف خود، داستانی واقعی را پیش می برند. او با تلفیق طنز و نقد اجتماعی، اثری خلق کرد که هم سرگرم کننده بود و هم به تفکر وا می داشت. این رویکرد جدید، تأثیر عمیقی بر تئاتر زمان خود گذاشت و راه را برای توسعه ی کمدی های واقع گرایانه تر در ایتالیا و سایر نقاط اروپا هموار ساخت.

خلاصه کامل نمایشنامه «قهوه خانه»: پرده برداری از رازها و آشوب ها

نمایشنامه «قهوه خانه» با سه پرده ی خود، داستانی پر فراز و نشیب از روابط انسانی، اخلاق و فساد را در بستر یک جامعه ی کوچک اما پرهیاهو روایت می کند. این داستان ما را به قلب ونیز، جایی که قهوه خانه محوری ترین نقطه برای گره خوردن سرنوشت هاست، می برد.

پرده اول: قهوه خانه ای در قلب ونیز، آغاز یک کشمکش

صحنه در میدان سن مارکو ونیز است، جایی که قهوه خانه ی ریدولفو، مردی درستکار و خوش نام، به عنوان کانون مرکزی وقایع نمایشنامه عمل می کند. اینجا پاتوق مردمی از طبقات مختلف است و داستان با معرفی چند شخصیت اصلی آغاز می شود. ریدولفو، صاحب قهوه خانه، فردی خیرخواه و نیک اندیش است که همیشه به دنبال کمک به دیگران و حفظ نظم و آرامش است. اوجینو، قماربازی خوش گذران و بی مسئولیت است که درگیر بدهی های سنگین شده و زندگی اش رو به تباهی می رود. ریدولفو تلاش می کند تا به او کمک کند و او را از مسیر اشتباهی که در پیش گرفته، بازگرداند.

یکی دیگر از شخصیت های کلیدی، دن مارتزیو است؛ اشراف زاده ای بیکار و فضول که تنها سرگرمی اش شایعه پراکنی و دخالت در امور دیگران است. او با زبان تند و گزنده اش، مدام در حال بهم زدن روابط و پخش اخبار دروغین است. تنش های اولیه زمانی آغاز می شود که بدهی های اوجینو به ریدولفو و سایرین، پای او را به قمارخانه ی لئوناردو باز می کند. دن مارتزیو نیز با مشاهده ی اوجینو و یک کولی به نام لیزا، شروع به بافتن شایعاتی درباره ی آن ها می کند. این پرده زمینه ی لازم برای پیچیدگی های آینده را فراهم می سازد و اولین جرقه های کشمکش و سوءتفاهم را میان شخصیت ها می زند.

«در دنیای کسب وکار امروز، اگر می خواهید به قول معروف سری توی سرها در بیاورید، باید کمر همت را ببندید. یادتان باشد، «نابرده رنج، گنج میسر نمی شود» و ریدولفو، صاحب قهوه خانه، نمونه ای بارز از این تلاش و صداقت است.»

پرده دوم: پیچیدگی ها، گره ها و سایه های پنهان

در پرده ی دوم، مشکلات اوجینو با قمار به اوج خود می رسد و او بیشتر در منجلاب بدهی فرو می رود. او به شدت در حال پنهان کاری از همسر وفادارش، ویکتوریا، است. در همین حین، شخصیت جدیدی وارد داستان می شود: پلاچیدا، زنی غریبه و دردمند که به دنبال همسر گمشده اش، لئوناردو، به ونیز آمده است. ورود او لایه های جدیدی به داستان می افزاید و گره های بیشتری را باز می کند.

دن مارتزیو، که همیشه به دنبال برافروختن آتش کدورت است، از فرصت استفاده کرده و با پخش اخبار دروغین و شایعات بی اساس، روابط بین شخصیت ها را بدتر می کند. او سعی می کند ریدولفو و اوجینو را علیه یکدیگر تحریک کند و از هر موقعیتی برای فضولی و دخالت بهره می برد. ریدولفو، با وجود همه ی این مشکلات، همچنان سعی در حل و فصل اوضاع و جلوگیری از رسوایی های بزرگ تر دارد. او مردی است که نمی تواند بی تفاوتی پیشه کند و شرافتش او را وادار به مداخله می کند. در این پرده، حقایقی جزئی آشکار می شوند و ارتباط اوجینو با قمارخانه لئوناردو و کولی لیزا بیشتر نمایان می شود، اما هنوز بسیاری از رازها در پرده ابهام باقی مانده اند.

پرده سوم: رویارویی ها و گره گشایی نهایی

پرده ی سوم، اوج درگیری ها و رویارویی های دراماتیک است. فشارهای مالی و اجتماعی بر اوجینو به حدی می رسد که دیگر راه فراری ندارد. ویکتوریا، همسر اوجینو، از پنهان کاری ها و خیانت های شوهرش باخبر می شود و رویارویی تلخی میان این دو اتفاق می افتد. همزمان، پلاچیدا نیز با همسر گمشده اش، لئوناردو، روبرو می شود و هویت واقعی او فاش می گردد. مشخص می شود لئوناردو همان صاحب قمارخانه ای است که اوجینو در آن تمام دارایی اش را از دست داده است. این اتفاق نقطه عطفی در داستان است که تمام رشته ها را به هم وصل می کند.

در نهایت، ریدولفو با درایت و هوش خود، تمام حقیقت را آشکار می کند و به اوضاع سر و سامان می دهد. دن مارتزیو به دلیل شایعه پراکنی ها و دروغ هایش رسوا می شود و معمولاً در پایان نمایشنامه مورد تمسخر و طرد قرار می گیرد. اوجینو از اشتباهات خود درس می گیرد و تصمیم می گیرد زندگی اش را اصلاح کند و به آغوش همسرش بازگردد. نظم به جامعه ی کوچک ونیزی بازمی گردد و نمایشنامه با پیامی اخلاقی و امیدبخش به پایان می رسد. این پرده به خوبی نشان می دهد که چگونه فضیلت، صداقت و تلاش برای رستگاری می تواند بر تاریکی و بی اخلاقی پیروز شود.

آینه ی جامعه ی ونیزی: شخصیت های نمایشنامه «قهوه خانه»

گولدونی با خلق شخصیت های نمایشنامه «قهوه خانه»، آینه ای تمام نما از جامعه ی ونیزی قرن هجدهم ارائه می دهد. هر کدام از این شخصیت ها، نمادی از یک تیپ اخلاقی یا اجتماعی هستند که با هم تعامل کرده و داستان را پیش می برند.

ریدولفو: لنگرگاه اخلاق و درستی

ریدولفو، صاحب قهوه خانه، نه تنها مرکز فیزیکی داستان است بلکه لنگرگاه اخلاقی نمایشنامه نیز محسوب می شود. او مردی درستکار، مهربان و بااصول است که همیشه سعی در کمک به دیگران و حل مشکلات دارد. ریدولفو نماد فضیلت و صداقت است و با اعمالش، به نوعی وجدان بیدار جامعه را نمایندگی می کند. او به عنوان یک میانجی عمل کرده و تلاش می کند تا اختلافات را حل کند و افراد گمراه را به راه راست هدایت نماید. نیت خالص و اعمال خیرخواهانه ی او، کنتراست زیبایی با فضول بازی های دن مارتزیو و بی مسئولیتی های اوجینو ایجاد می کند.

اوجینو: قمارباز دل باخته و گرفتار وسوسه

اوجینو شخصیتی پیچیده و آسیب پذیر است. او با وجود عشقش به همسرش ویکتوریا، گرفتار اعتیاد به قمار و خوش گذرانی شده است. اوجینو نمادی از ضعف اراده، بی مسئولیتی و پیامدهای مخرب اعتیاد است. سرنوشت او هشداری برای تماشاگران است که چگونه یک فرد می تواند با انتخاب های اشتباه، زندگی خود و اطرافیانش را به تباهی بکشاند. با این حال، گولدونی او را بدون امید به رستگاری رها نمی کند و فرصتی برای توبه و بازگشت به زندگی سالم به او می دهد.

دن مارتزیو: سایه ی شایعه پردازی و فضولی

دن مارتزیو، اشراف زاده ای بیکار و فضول، شخصیت منفی و کمدی نمایشنامه است. او تجسم شایعه پراکنی، تهمت زدن و دخالت در زندگی دیگران است. دن مارتزیو با حرف های نسنجیده و دروغ هایش، به روابط افراد آسیب می زند و هرج و مرج ایجاد می کند. گولدونی از این شخصیت برای انتقاد از طبقه ی اشراف بیکار و بی هدف استفاده می کند که تنها سرگرمی شان، تخریب زندگی دیگران است. رسوایی نهایی او، پیام محکمی علیه این گونه رفتارهای ضداجتماعی است.

ویکتوریا: نماد وفاداری و رنج زنانه

ویکتوریا، همسر اوجینو، نمادی از وفاداری، صبر و رنج زنان در برابر بی مسئولیتی مردان است. او با وجود سختی ها و خیانت های شوهرش، همچنان به او وفادار می ماند و در تلاش برای حفظ خانواده اش است. ویکتوریا شخصیتی قوی و تاثیرگذار است که عمق احساسات و دردهای انسانی را به تصویر می کشد و اهمیت نهاد خانواده را در داستان یادآور می شود.

پلاچیدا و لئوناردو: کاتالیزورهای تغییر

پلاچیدا، زن غریبه ای که به دنبال شوهرش لئوناردو می گردد، و خود لئوناردو که صاحب قمارخانه است، شخصیت هایی هستند که گره های داستانی را عمیق تر کرده و به حل نهایی آن کمک می کنند. ورود پلاچیدا، پرده از رازهای پنهان برمی دارد و هویت واقعی لئوناردو، به عنوان منبع اصلی بدبختی اوجینو، آشکار می شود. این دو شخصیت، به نوعی ابزاری در دست گولدونی هستند تا پیچیدگی های داستان را افزایش داده و در نهایت، به گره گشایی نهایی منجر شوند.

دیگر شخصیت ها: رنگ های مکمل در تابلوی ونیز

شخصیت های فرعی مانند فلوریندو و فولژنزیو نیز نقش های مکملی در پیشبرد داستان و تصویرسازی محیط قهوه خانه ایفا می کنند. آن ها با حضور خود، به پویایی فضای قهوه خانه می افزایند و به گولدونی اجازه می دهند تا جنبه های بیشتری از تعاملات اجتماعی را به نمایش بگذارد. هر یک از این شخصیت ها، هرچند کوتاه، اما به غنای بافت اجتماعی نمایشنامه کمک می کنند و قهوه خانه را به یک محفل واقعی و زنده تبدیل می سازند.

مضامین جاودان در «قهوه خانه»: درس هایی برای هر زمان

نمایشنامه «قهوه خانه» فراتر از یک کمدی صرف، اثری است که به بررسی عمیق مضامین انسانی و اجتماعی می پردازد. این مضامین، با گذشت قرن ها، همچنان تازگی و اهمیت خود را حفظ کرده اند و درس هایی برای هر دوره و زمانی دارند.

نقد اجتماعی: قمار، شایعه و فساد

یکی از اصلی ترین مضامین نمایشنامه، نقد اجتماعی تند و بی باکانه ی گولدونی است. او به صراحت از بلایای قماربازی که زندگی اوجینو را تباه می کند، انتقاد می کند. همچنین، خطر شایعه پراکنی و فضول بازی های دن مارتزیو را که همچون آفتی، روابط اجتماعی را مسموم می کند، برجسته می سازد. نمایشنامه به فساد اخلاقی و بی مسئولیتی هایی می پردازد که می تواند در لایه های مختلف جامعه، از اشراف تا مردم عادی، ریشه بدواند. گولدونی با این نقدها، سعی در بیدار کردن وجدان عمومی و اصلاح رفتارهای نادرست اجتماعی دارد.

فضیلت درستکاری و صداقت

در مقابل فساد و دروغ، گولدونی بهای زیادی برای فضیلت درستکاری و صداقت قائل است. ریدولفو، صاحب قهوه خانه، نماد این فضایل است. او با نیت خیرخواهانه و تلاش های بی وقفه اش برای کمک به اوجینو و جلوگیری از گسترش شایعات، نشان می دهد که چگونه یک فرد می تواند با پایبندی به اصول اخلاقی، در مقابل جریان های منفی مقاومت کند و تأثیری مثبت بر محیط اطرافش بگذارد. نقش ریدولفو به عنوان یک قهرمان اخلاقی، الگویی برای رفتار درست در جامعه است.

عواقب بی مسئولیتی و هرزگی

سرنوشت اوجینو، قمارباز بی مسئولیت، یک داستان هشداردهنده در مورد عواقب سوء مدیریت زندگی و هرزگی است. اوجینو که به دلیل ضعف اراده و دنبال کردن لذت های آنی، زندگی مشترک و آبروی خود را به خطر می اندازد، نمادی از افرادی است که از مسئولیت هایشان شانه خالی می کنند. نمایشنامه به وضوح نشان می دهد که چگونه تصمیمات اشتباه، می توانند منجر به از دست دادن ثروت، آبرو و حتی خانواده شوند. این مضمون، یادآور اهمیت برنامه ریزی و تعهد در زندگی است.

قدرت مخرب شایعه و تهمت

دن مارتزیو، با طبیعت فضول و زبان شایعه پراکنش، به خوبی قدرت مخرب کلمات و تأثیر منفی آن ها را بر زندگی افراد به تصویر می کشد. او بدون هیچ انگیزه ی خاصی جز سرگرمی و دخالت، اخبار دروغین می سازد و روابط را بهم می زند. این نمایشنامه به ما می آموزد که چگونه شایعات بی اساس می توانند زندگی افراد را ویران کنند و ضرورت تفکر پیش از سخن گفتن را یادآور می شود. رسوایی دن مارتزیو، مجازاتی نمادین برای این رفتار ناپسند است.

«به قول قدیمی ها، «حرف در دهان گدا، خربزه زیر بغل پهلوان». دن مارتزیو نیز با فضول بازی هایش، همان گدایی است که حرف مفت می زند و سعی در نابودی زندگی دیگران دارد، غافل از آنکه روزی دامن خودش را نیز خواهد گرفت.»

نقش زن در جامعه ی قرن هجدهم

این نمایشنامه همچنین به وضعیت و جایگاه زنان در جامعه ی قرن هجدهم می پردازد. ویکتوریا، با وفاداری و رنجی که از بی مسئولیتی همسرش می کشد، و پلاچیدا، که به تنهایی به دنبال همسر گمشده اش می گردد، هر دو نمادی از زنانی هستند که در آن دوره مجبور به تحمل سختی ها و بی عدالتی ها بودند. گولدونی با نمایش دادن رنج و صبر این زنان، به نوعی به نقش و جایگاه آن ها در جامعه و اهمیت حمایت از ایشان اشاره می کند.

قهوه خانه به مثابه ی یک جهان کوچک

در نهایت، خود قهوه خانه نه تنها یک مکان، بلکه یک مضمون است. این فضا به مثابه ی یک «میکروکاسم» یا جهان کوچک، نمایانگر تمام لایه های جامعه ی ونیزی است. در اینجا، افراد از طبقات مختلف با هم تعامل می کنند، اخبار رد و بدل می شود، شایعات ساخته می شود و سرنوشت ها به هم گره می خورد. قهوه خانه به محلی برای تماشا و تحلیل زندگی روزمره تبدیل می شود و به گولدونی این امکان را می دهد که با تمرکز بر یک نقطه ی مرکزی، کل جامعه را مورد بررسی قرار دهد.

میراث ماندگار «قهوه خانه»: طنینی از ونیز در گذر زمان

نمایشنامه «قهوه خانه» کارلو گولدونی، بیش از آنکه یک اثر ادبی صرف باشد، نقطه عطفی در تاریخ تئاتر اروپا به شمار می رود. تأثیر این نمایشنامه نه تنها بر تئاتر ایتالیا، بلکه بر کمدی نویسان و درام پردازان سراسر قاره، بسیار عمیق و ماندگار بوده است.

یکی از دلایل اصلی ماندگاری «قهوه خانه»، سبک نوشتاری نوآورانه گولدونی است. او با کنار گذاشتن بداهه پردازی های بی برنامه ی کمدیا دل آرته و جایگزینی آن با دیالوگ های از پیش نوشته شده و شخصیت های واقع گرایانه، تحولی اساسی در کمدی ایتالیایی ایجاد کرد. این تغییر، راه را برای تولید نمایشنامه هایی با ساختار منسجم تر و مضامین عمیق تر هموار ساخت. گولدونی توانست با ترکیب هوشمندانه ی کمدی و نقد اجتماعی، آثاری خلق کند که هم مخاطب را به خنده وادارد و هم او را به تفکر درباره ی معضلات جامعه دعوت کند.

اهمیت «قهوه خانه» در طول تاریخ، با اقتباس های متعدد هنری از آن اثبات شده است. این نمایشنامه بارها و بارها به روی صحنه های تئاتر در سراسر جهان رفته و با زبان های گوناگون اجرا شده است. علاوه بر اجراهای تئاتری، از این اثر اپراهایی نیز ساخته شده، مانند اثری از استفانو پاوزی در سال ۱۸۰۷ و جیان فرانچسکو مالیپیرو در سال ۱۹۲۵. حتی کارگردان و نمایشنامه نویس مشهور آلمانی، رینر ورنر فاسبیندر نیز در سال ۱۹۶۹ نسخه ی منظومی از این نمایش را ارائه داد که نشان از جذابیت و پتانسیل بالای این اثر برای بازتفسیر و اجرای مجدد دارد.

یکی دیگر از دلایل ماندگاری «قهوه خانه»، همیشگی بودن مضامین مطرح شده در آن است. مسائلی چون قماربازی، شایعه پراکنی، فساد اخلاقی، اهمیت درستکاری و وفاداری، چالش هایی هستند که در هر دوره و زمانی با آن ها روبه رو هستیم. شخصیت های گولدونی، با وجود تعلق به قرن هجدهم، نمادهایی از تیپ های انسانی هستند که در هر جامعه ای می توان آن ها را یافت. این ارتباط با چالش های انسانی در هر زمان، باعث می شود که «قهوه خانه» همچنان برای مخاطبان امروزی نیز مرتبط و قابل درک باشد و درس هایی ارزشمند برای زندگی ارائه دهد.

نتیجه گیری: آیینه ای از انسانیت در قهوه خانه ای پرهیاهو

در پایان این سفر به جهان «قهوه خانه» کارلو گولدونی، به وضوح می توان دریافت که این نمایشنامه، فراتر از یک اثر کمدی ساده، آیینه ای است تمام نما از انسانیت در تمام ابعادش. گولدونی با هنرمندی خاص خود، هیاهوی میدان سن مارکو ونیز را به بستر داستانی تبدیل می کند که در آن، ضعف ها و فضیلت های انسانی در کنار هم به نمایش گذاشته می شوند. ما با ریدولفو، قهرمان اخلاقی داستان، همراه می شویم؛ با اوجینو، قربانی قمار، همدردی می کنیم؛ و از دن مارتزیو، نماد شایعه پراکنی، بر حذر می شویم.

«قهوه خانه» نه تنها ما را سرگرم می کند، بلکه ما را به تفکر درباره ی انتخاب هایمان، پیامدهای اعمالمان و تأثیری که بر زندگی دیگران می گذاریم، وا می دارد. این اثر، شاهکاری است که با گذشت قرن ها، همچنان تازه و پرمعنا باقی مانده است، زیرا به مضامینی جاودان می پردازد که ریشه در فطرت و روابط انسانی دارند. دعوت به صداقت، دوری از فساد و اهمیت حفظ روابط انسانی، پیام های اصلی هستند که گولدونی با ظرافت خاص خود به مخاطب منتقل می کند.

برای درک عمیق تر از ظرایف و زیبایی های زبان گولدونی، و برای تجربه ی کامل این جهان پرهیاهو و پرکشش، خواندن متن کامل نمایشنامه «قهوه خانه» به شدت توصیه می شود. تنها با غرق شدن در دیالوگ ها و فضاسازی های گولدونی است که می توان به طور کامل به این دنیای فریبنده قدم گذاشت و درس های ماندگار آن را درک کرد.

تیترهای مطلب پنهان کردن تیترها
1 خلاصه کتاب قهوه خانه ( نویسنده کارلو گولدونی )