چگونه با تسبیح قلب درست کنیم
تسبیح بمعنی سبحان الله گفتن است چون تکبیر که الله اکبر و تحمید الحمدالله گفتن است. و آنچه اکنون به تسبیح مشهور شده سُبحه است که منظور از آن مهرههاییست که عدد تسبیح بآن شمارند و استعمال کلمه تسبیح که به معنی مهرههای به رشته کشیده میباشد و برای شمارش عدد تسبیحات و تحمیدات و تکبیرات به کار میرود از غلطهای مصطلح فارسی به حساب میآید که در اثر کثرت استعمال عموم و مخصوصاً فصحاء عرب و ایرانی، استعمال آن به معنی سبحه مجاز گشتهاست.
چنانکه در ابیات زیر از شعرای ایرانی و عرب از تسبیح معنای امروزی استنباط میشود.قائم مقام ثانی گوید:
زاهد چه بلائی تو که این دانه تسبیح
از دست تو سوراخ به سوراخ گریزد
صائب تبریزی گوید:
منه زنهار دل بر مهلت صد ساله دنیا
که آخر میشود چندان که یک تسبیح گردانی
حافظ گوید:
رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار
دستم اندر دامن ساقی سیمین ساق بود
ابو نواس شاعر معروف عرب گوید: «التسابیح فی ذراعی و المصحف….» و در این بیت کلمه تسابیح جمع تسبیح به همین معنی استعمال شدهاست .
افسانه پیدایش تسبیح و سابقه تاریخی آن
قطع نظر از اینکه تسبیح را بشر اولیه بصورت طوق و به منظور زینت از مهرههای مختلف بکار میبرده، بطور کلی تسبیح از دوران مسیحیت پیدا شده و مسیحیان تسبیحهای طویلی را که از انتهای آن صلیب میآویختند به گردن میآویختند. استفاده تسبیح در ابتدا حکم زینت را داشته و برای جنس دانههای این تسبیح از همه چیز استفاده میکردهاند که اغلب آنها شیشهای بوده بعدها کشیشهای نستورین که در شرق میزیستند از آن برای ذکر اوراد استفاده کردند و بعضی از کاتولیکها نیز بهمین منظور آنرا بکار میبردند.
اما پرتستانها هیچوقت بدین شکل از تسبیح استفاده نکردند و حتی استعمال آنرا بدان منظور منفور میدانند زیرا میگویند در کتاب خدا راجع بآن اشارهای نرفته و بطور کلی کسانی را که از تسبیح به منظور دینی استفاده میکردند تقبیح کرده و به اوهام پرستی و خرافات متهم کردهاند. زیرا بر این عقیدهاند که عیسی تقلید و اوهام پرستی را منع میکند و استعمال تسبیح و امثالهم را از احکام مردم حساب میکند نه از احکام خدا. «آنگاه که کاتبان و فریسیان اورشلیم نزد عیسی آمده گفتند، چرا شاگردان تو از تقلید مشایخ تجاوز مینمایند، او در جواب گفت، شما نیز به تقلید خویش از حکم خدا چرا تجاوز میکنید سپس عبادت را عبث میکنند زیرا که احکام مردم را به منزلهٔ فرائض تعلیم میدهند.» .
تقسیم بندی کلی تسبیح
برای دانستن انواع و اقسام تسبیح باید تقسیم بندیهای درباره آن به ترتیب زیر انجام داد:
الف ـ تقسیم بندی از لحاظ ساختمان.
ب ـ تقسیم بندی از لحاظ تعداد دانه.
ج ـ تقسیم بندی از لحاظ طرز ساخت و نوع کار.
د ـ تقسیم بندی از لحاظ نوع جنس دانه.
هـ ـ تقسیم بندی از لحاظ کشورهای سازنده.
و ـ تقسیم بندی از لحاظ شکل دانه.
تسبیح از تراشیدن و شکلدادن مواد گوناگونی درست میشود. از آن جملهاست سنگهای کهربا، فیروزه، عقیق و خُماهان، و نیز گل پخته که گاه مانند خرمهره لعاب دادهشدهاست. همچنین برخی از تسبیحها را از تراشیدن و تیلهوار نمودن چوب سخت و تیرهرنگ درخت بان یا یُسر میسازتد که گاه آنرا نقرهکوب نیز مینمایند
سیر در عالم ملکوت
اگر به آیات قرآن از این زاویه توجه شود به خوبی روشن می گردد که مساله تسبیح نه تنها یک زمزمه و یا دعا و ورد تاثیرگذار بلکه یک بینش و نگرش اساسی در ساخت انسان کامل است. تسبیح در بینش قرآنی مقامی از مقامات و حالتی از حالت انسانی است. تسبیحگر کسی است که به مقامی دست یافته است که بیرون از مدار ماده است و اندیشه معنایی و فراماده در او آن چنان تقویت شده است که جز معنا نمیبیند و نمی اندیشد.
از این روست که در آیات معراجی همواره سخن از تسبیح است و عالم عقول نیز عالم اهل تسبیح شمرده شده است. تسبیح یکی از مقامات انسان کامل است که به عالم عقول دست یافته و همنشین فرشتگان و اهالی آن عالم شده است. هر چند که انسان کامل موجودی است که از این عالم فراتر میرود و به برتر از آن عالم میپرد ولی بی گذر از عالم معنا و عالم عقول دست یافتن به عالم برتر برای انسان شدنی نیست. از این روست که هر انسان کاملی که به کمال انسانیت رسیده و مصداق تام و کامل آن شده است از عالم معنا و تسبیح عبور کرده است. با این همه عالم عقول عالمی است که دستیابی به آن برای همگان مقدور نیست هر چند که همگان به جهت وجود عناصری از آن عالم به آن سو گرایش داشته و خواهان حضور در آن میباشند و هر گاه خود را از آن دور مییابند دچار جنون و دیوانگی شده و از حالت طبیعی خارج میشوند.
در آیات قرآنی از انسان ها خواسته میشود تا در زمانهای مختلف و یا زمان خاص و ویژهای به عالم معنا و عقول توجه یابند. ( انسان آیه 26 و فصلت آیه 38 و آل عمران آیه 41 و آیات دیگر) جهانی که از آن فرشتگان است و از آن به عالم علوی و مینوی یاد میشود. برای این که انسان آمادگی لازم برای دستیابی و ارتباط با آن عالم را در خود ایجاد و تقویت کند، به مساله تسبیحگویی به اشکال مختلف اشاره می شود. از این رو تسبیح زبانی و قلبی و ظاهری و باطنی از آن دسته مسایلی است که قرآن بدان اشاره می کند؛ زیرا آموزه های قرآنی برای رسیدن انسان به کامل مطلق فرو فرستاده شده است و هر گزاره و آموزهای برای رهایی از بندی از بندهای مادی و راه و ابزاری برای دستیابی به مقامی از مقامات اسمایی انسان است که خداوند به صورت یک ظرفیت و توان در وی سرشته است.
تسبیح در آموزه های قرآنی به معنای تنزیه خدا از هر عیب و نقصی است. در این مقام شخص هر گونه نقصی را از خدا سلب کرده و به تقدیس و تنزیه خدا میپردازد. در تسبیح امور به چیزی تشبیه و همانند نمیشود تا ذهن و روح آلوده به مساله همانندی گردد و مشوب شود. از این روست که شخص صفات سلبی را به جای صفات اثباتی به خدا نسبت می دهد و می گوید که او ناشنوا و نابینا نیست به جای آنه بگوید که خداوند بینا و شنواست. این گونه است که خداوند را از هر گونه شریک و فرزند و یا هر صفتی که سزاوار ذات پاک او نیست مبرا و منزه بر می شمارد. اهل تسبیح که خود را همانند اهل عقول میکنند با شتاب تمام در جهانی سیر میکنند که بندگی محض است و شناکنان در هستی معنوی محض حرکت می کنند.( لسان العرب ج 6 ص 392)
اهمیت و ارزش تسبیح
در اهمیت تسبیح می توان به آثار آن توجه داد با این همه می توان به اموری در قرآن اشاره کرد که خود بیان گر ارزش و اهمیت تسبیح در آموزه های قرآنی است. در مساله معراج و اسرای پیامبر، آغاز سیر و معراج با تسبیح است. افزون بر آن تسبیح خداوند از جانب مومنان به عنوان هدفی برای بعثت پیامبر (ص) مطرح می شود و خداوند در آیه 8 و 9 سوره فتح در این باره می فرماید: انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا لتومنوا بالله و رسوله و تعزروه و توقروه و تسبحوه بکره و اصیلا؛ ما تو را به عنوان گواه و مژده دهنده و ترساننده فرستادیم تا مومنان به خدا و رسولش ایمان آورده و خدا را بامدادان و شامگاهان تسبیح کرده و دین را یاری داده و بزرگ و گرامی دارید.
در ارزش و اهمیت تسبیح و مقام بزرگ آن همین بس که موسی (ع) آن را به عنوان هدفی برای خویش از خدا درخواست می کند تا بتواند در فرصت های مناسب در این مقام قرار گیرد و به تسبیح گویی خداوند بپردازد.(طه آیه 25 و 33) چنان که تسبیح گویی یونس در درون نهنگ موجب شد تا پس از چهل شبانه روز اسارت در ظلمات از آن رهایی یابد و به مقام خویش بازگردد. ( انبیاء آیه 87) هم چنین زکریا قومش را بدان ترغیب و تشویق نماید( مریم آیه 7 تا 11) و یا خداوند مومنان را بدان تشویق کند تا به یاری تسبیح از ظلمات مادیت و آثار و پیامدهای آن رهایی یابند.(احزاب آیه 42 و 43)
آثار تسبیح و سیاحت در عالم معنویت
فرشتگان خود را اهل تسبیح و تقدیس بر می شمارند و از این که آدم را برای مقام خلافت برگزیده است اعتراض می کنند که انسان نمی تواند به این مقام دست یابد و اهل تسبیح باشد. در داستان آفرینش انسان و آدم این مساله از آن جا مطرح می شود که آدمی از خاک آفریده می شود و عنصر ماده موجب میشود تا آفریده از آن نتواند تسبیح گر خداوند باشد و به تقدیس وی بپردازد. از این رو خداوند به آنان می فرماید که انسان به جهت تعلیم اسمایی می تواند افزون بر مقام تسبیح به مقام تشبیه نیز دست یابد و نقش خلافت الهی را در هستی ایفا کند. این مقام تشبیه به تنهایی برای خلافت الهی کفایت نمی کند ، زیرا موجب می شود تا تشبیه گر در دام الوهیت و ربوبیت بیافتد و خود را برتر یابد؛ از این روست که تسبیح و تشبیه به کمک یک دیگر می تواند کمال انسانیت را بنماید و مقام خلافت وی را بازتاباند.
آثار و کارکردهای تسبیح
برای تسبیح آثار و کارکردهایی در دنیا و آخرت بیان شده است که نشان دهنده ارزش و اهمیت این مساله در آموزه های قرآنی است. نخستین کارکردی که قرآن برای تسبیح بیان می کند ، تجردگرایی و رسیدن به مقام عقل محض و ورود به عالم مجردات و فرشتگان است. از این رو در آغاز سوره اسراء سخن از تسبیح است و پیامبر با تسبیح الهی سیر و سلوک معراجی خود را آغاز کرد. کسی که می خواهد در آسمان معنویت و عالم مجردات سباحت و شناگری کند می بایست اهل تسبیح باشد و در فکر و اندیشه و عمل آن را در خود تجلی دهد.
رسیدن به مقام رضا و دست یابی به آن نیز به تسبیح خداوندی شدنی است و کسی که می خواهد خشنودی و رضایت الهی را به دست آورد می بایست اهل تسبیح باشد.(طه آیه 120) از کارکردهای دنیایی تسبیح می توان به رهایی و نجات از گرفتاری های روزمره زندگی و درد و رنج هایی است که بدان مبتلا می شود. چنان که حضرت یونس (ع) با ذکر یونسی ( لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین ) توانست از مصیبت و گرفتاری رهایی یابد.( انبیاء آیه 87)
رهایی از غم و اندوه و دلتنگی ها(حجر آیه 97 و 98) نیز با تسبیح گویی خداوند شدنی است (انبیاء آیه 88) چنان که در روایتی پیامبر (ص) به این مساله اشاره می کند( المیزان ج 12ص 195) و برخورداری از نورانیت خانه ها به صلح و صفا و آرامش نیز بدان ممکن می شود.(نور آیه 35 و 36) مصونیت از عذاب اخروی و دنیوی نیز از آثار و کارکردهای تسبیح است که قرآن در آیه 20 تا 28 سوره قلم به آن اشاره می کند.
کسانی که می خواهند دعاها و خواسته های ایشان از سوی خداوند اجابت شود می توانند با بهره گیری از ذکر تسبیح زمینه استجابت دعا را فراهم آورند.. قرآن با بیان داستان یونس به این نکته اشاره می کند که چگونه دعای یونس در بدترین و سخت ترین شرایط اجابت شد در حالی که یونس در آن زمان به جهت عملی که رضایت خداوند در آن نبوده است و خود به ظلم بودن آن اشاره می کند، گرفتار خشم الهی شده بود.
بنابراین حتی در بدترین شرایط که امید استجابت وجود ندارد می توان با تسبیح رهایی برای رهایی و حتی جلب محبت و مهر خداوندی با تسبیح گشود چنان که حضرت یونس (ع) چنین کرد و خداوند در همان آیه سوره انبیاء بیان می کند که اگر دیگر مومنان نیز در حالتی مشابه گرفتار شده اند می توانند با تسبیح گویی و اقرار در نزد خداوند از شر خشم الهی در امان مانند و حتی دعا و خواسته ایشان اجابت شود. که برای دریافت اطلاعات از نحوه خرید آنلاین و قیمت تسبیح کلیک کنید.