فیلم و سریال

انیمیشن کوتاه Balance (تعادل) – معرفی، داستان و پیام

معرفی انیمیشن کوتاه تعادل (Balance)

انیمیشن کوتاه «تعادل» (Balance)، اثری برجسته و برنده جایزه اسکار بهترین انیمیشن کوتاه در سال ۱۹۹۰، ساخته کریستوفر و ولفگانگ لانشتاین، تماشاگر را به عمق مفاهیم عمیق و فلسفی رهنمون می سازد. این شاهکار هنری محصول سال ۱۹۸۹ آلمان غربی است و با زبانی ساده، اما پرمعنا، به بررسی چالش های بقا و پویایی های قدرت می پردازد.

وقتی برای اولین بار با این انیمیشن مواجه می شویم، سکوت و فضای مینیمال آن، ما را به سفری فکری دعوت می کند؛ سفری که در آن باید به مفهوم شکننده «تعادل» در دنیای اطراف خود بیندیشیم. لانشتاین ها با هوشمندی تمام، داستانی روایت می کنند که فراتر از تصاویر، به قلب پیچیدگی های انسانی، از طمع و رقابت گرفته تا انزوا و تلاش بی پایان برای بقا، دست می یابد. «تعادل» اثری است که پس از تماشا، بارها و بارها در ذهن طنین انداز می شود و پیام های آن برای هر دوران و هر فرهنگی، به شدت قابل لمس و تأمل برانگیز است. در ادامه این مقاله، به بررسی جامع این انیمیشن فراموش نشدنی، از خلاصه داستان و تحلیل لایه های عمیق آن گرفته تا جنبه های هنری و تکنیکی ساخت آن، خواهیم پرداخت و تلاش می کنیم تا ارزش ماندگار آن را برای شما روشن کنیم.

شناسنامه انیمیشن تعادل

شناسایی جزئیات یک اثر هنری، گامی مهم برای درک بهتر زمینه و اهمیت آن است. انیمیشن کوتاه «تعادل» با مشخصاتی دقیق و قابل توجه، جایگاه خود را در تاریخ انیمیشن تثبیت کرده است:

نام کامل کارگردانان سال تولید کشور مدت زمان ژانر جوایز
Balance کریستوفر و ولفگانگ لانشتاین (Christoph & Wolfgang Lauenstein) 1989 آلمان غربی ۷ دقیقه و ۴۸ ثانیه درام، فلسفی، نمادین، کوتاه برنده جایزه اسکار بهترین انیمیشن کوتاه ۱۹۹۰

این اطلاعات پایه ای، بستری را برای ما فراهم می کند تا به لایه های عمیق تر و مفاهیم پنهان این شاهکار هنری نفوذ کنیم.

خلاصه داستان انیمیشن تعادل (Synopsis of Balance Animation)

داستان انیمیشن کوتاه «تعادل» ما را به فضایی ناشناخته و مرموز می برد. در ابتدای انیمیشن، شاهد یک سکوی شناور و معلق در تاریکی فضای لایتناهی هستیم. بر روی این سکو، پنج شخصیت ساکت و بی چهره ایستاده اند. لباس های یکسان و شماره هایی که بر پشت آن ها حک شده، نشان از بی نامی و هویت یکپارچه آن ها در این محیط دارد؛ گویی که همگی قطعاتی از یک پازل بزرگ هستند. این پنج نفر که هیچ تفاوتی در ظاهر و رفتارشان به چشم نمی خورد، هر کدام در گوشه ای از سکو جای گرفته اند و با حرکات حساب شده و دقیق، تعادل آن را حفظ می کنند. کوچک ترین حرکت اضافی یا بی برنامه هر یک از آن ها، به لغزش و تزلزل سکو منجر می شود و خطر سقوط همگی را تهدید می کند. بقای آن ها به یکدیگر و حفظ این تعادل شکننده وابسته است.

نقطه عطف داستان با ظاهر شدن یک جعبه موسیقی در مرکز سکو آغاز می شود. این جعبه، شیئی اسرارآمیز و جذاب است که به نظر می رسد حاوی گنجی پنهان باشد. با ورود این عامل بیرونی، دینامیک گروه دستخوش تغییر می شود. کنجکاوی و طمع جای همکاری را می گیرد. هر یک از شخصیت ها تلاش می کند تا جعبه را به سمت خود بکشد و آن را از آنِ خود کند. این کشمکش برای تصاحب جعبه، منجر به حرکات ناهماهنگ و مکرر می شود و تعادل سکو هر لحظه بیشتر به خطر می افتد.

رفتارهای خودخواهانه و رقابت بی رحمانه، روابط میان این پنج نفر را از همکاری و وابستگی متقابل به سمت خصومت و حذف یکدیگر سوق می دهد. هر بار که یکی از آن ها موفق می شود جعبه را به سمت خود بکشاند، دیگری به حاشیه رانده می شود و فضای کمتری برای حرکت دارد. این فرایند حذف، به تدریج منجر به سقوط یکی پس از دیگری می شود. سکو کوچکتر و کوچکتر می شود و هر بار یکی از آن ها برای نجات خود، دیگری را فدا می کند. این سقوط به عمق تاریکی و بی بازگشت، تلنگری دردناک به تماشاگر وارد می کند.

در نهایت، تنها یک نفر باقی می ماند، در حالی که سکو به کوچکی یک تخته چوب شناور بر روی آب شده و در گوشه آن، جعبه موسیقی قرار دارد. او پیروز رقابت است، اما در اوج تنهایی و انزوا. سکو آنقدر کوچک شده که او حتی نمی تواند به جعبه موسیقی دست پیدا کند، زیرا هر حرکتی به سمت آن به معنای از دست دادن تعادل و سقوط ابدی است. انیمیشن با این صحنه تلخ و نمادین به پایان می رسد؛ پایانی که پیام عمیق و جهانی خود را با قدرت تمام به مخاطب منتقل می کند. این داستان کوتاه، تماشاگر را وادار می کند تا به ابعاد وسیع تری از روابط انسانی و پیامدهای ناگوار طمع و خودخواهی بیندیشد.

تحلیل عمیق انیمیشن کوتاه تعادل: لایه ها و پیام های فلسفی و اجتماعی

انیمیشن «تعادل» صرفاً یک داستان بصری نیست؛ بلکه تابلویی زنده است که لایه های متعددی از مفاهیم فلسفی و اجتماعی را به آرامی اما با قدرت تمام پیش روی ما می گستراند. هر صحنه، هر حرکت، و حتی هر سکوت در این اثر، معنایی عمیق تر از آنچه در نگاه اول به نظر می رسد، در خود نهفته دارد. تحلیل این لایه ها، ما را به درکی جامع تر از شاهکار لانشتاین ها رهنمون می سازد.

مفهوم تعادل در ابعاد مختلف

در نگاه اول، انیمیشن بر روی تعادل فیزیکی یک سکوی معلق متمرکز است. پنج شخصیت با حرکات دقیق و هماهنگ، تلاش می کنند تا این سکو را در وضعیت باثباتی نگه دارند. اما این تعادل فیزیکی، تنها نمادی از مفاهیم گسترده تر و عمیق تر است. «تعادل» در اینجا می تواند به معنای تعادل اجتماعی باشد؛ سیستمی که در آن هر فرد نقش خود را ایفا می کند تا کل جامعه پایدار بماند. همچنین، می تواند نمادی از تعادل سیاسی میان قدرت ها، یا حتی تعادل زیست محیطی میان انسان و طبیعت باشد که کوچک ترین دخالت یا بی مبالاتی می تواند آن را برهم زند. انیمیشن به زیبایی شکنندگی و آسیب پذیری سیستم هایی را به تصویر می کشد که بقایشان به همکاری و وابستگی متقابل اجزایشان گره خورده است. یک عمل فردی خودخواهانه، فارغ از تبعات جمعی، می تواند رشته های این تعادل را پاره کرده و کل سیستم را به ورطه نابودی بکشاند. این همان پیامی است که با هر لرزش سکو و هر گام ناموزون شخصیت ها، به ذهن تماشاگر نفوذ می کند و او را وادار به تأمل در دنیای واقعی خود می کند.

طمع، قدرت و سقوط انسانی

با ورود جعبه موسیقی به سکو، ماهیت «تعادل» به سرعت دگرگون می شود. این جعبه چیزی فراتر از یک شیء است؛ نمادی قدرتمند از ثروت، قدرت، منابع طبیعی، یا هر هدف وسوسه انگیز دیگری که می تواند هوس های انسانی را بیدار کند. تا پیش از ظهور جعبه، شخصیت ها در همکاری نسبی برای بقا بودند، اما به محض آشکار شدن «گنج»، همکاری جای خود را به رقابت، و سپس به تخریب متقابل می دهد. انیمیشن به شکلی تلخ و بی پرده نشان می دهد که چگونه زیاده خواهی و میل سیری ناپذیر به تصاحب، می تواند تبدیل به نیرویی مخرب شود. هر بار که یکی از شخصیت ها برای به دست آوردن جعبه، دیگری را از سکو بیرون می اندازد، سکو کوچک تر می شود و فضای کمتری برای بقا باقی می ماند. این چرخه شیطانی از حذف و تصاحب، در نهایت به انزوای مطلق فرد «پیروز» می انجامد؛ کسی که همه چیز را از دست داده، حتی توانایی دسترسی به همان چیزی که به خاطرش جنگید. «تعادل» به ما یادآوری می کند که طمع، هرچند در ابتدا انگیزه ای برای کسب بیشتر به نظر برسد، اما در نهایت، هرآنچه را که داریم نیز از ما خواهد گرفت.

انیمیشن «تعادل» به زیبایی نشان می دهد که چگونه زیاده خواهی و میل سیری ناپذیر به تصاحب، می تواند تبدیل به نیرویی مخرب شود و هرآنچه داریم را نیز از ما بگیرد.

فردیت در برابر جمع

یکی از ظریف ترین و در عین حال کوبنده ترین نمادها در انیمیشن «تعادل»، اعداد حک شده بر پشت لباس شخصیت هاست. این اعداد، آن ها را از هرگونه هویت فردی تهی کرده و به «شماره»هایی در یک سیستم بی روح تبدیل می کند. آن ها نه نامی دارند، نه چهره ای متفاوت؛ گویی همه یکسان و قابل جایگزینی هستند. این مسئله به تناقض عمیقی اشاره دارد: انسان ها، با وجود میل به بقای فردی و خودخواهی های نهفته، برای زندگی در جامعه به شکلی اجتناب ناپذیر به همکاری جمعی نیاز دارند. سیستم حاکم بر آن ها، که همان سکوی شکننده است، آن ها را مقهور خود می کند و به قواعد بازی ای وادار می کند که بقایشان وابسته به تعاملات حساب شده و از خودگذشتگی است. اما وقتی فردیت کاذب و طمع بر قواعد جمع غلبه می کند، این نظام متزلزل شده و فرو می ریزد. در «تعادل»، شخصیت ها در تلاش برای اثبات فردیت خود از طریق تصاحب جعبه، در واقع به ابزاری در دست طمع تبدیل می شوند و هویت انسانی خود را کاملاً از دست می دهند. این تجربه روایت محور، حس همراهی عمیقی با سرنوشت تلخ این شخصیت ها در خواننده ایجاد می کند و او را به تأمل در ساختارهای اجتماعی و نقش خود در آن وامی دارد.

نمادگرایی بصری و هنری

«تعادل» با طراحی مینیمالیستی و دو بعدی خود، نمونه ای درخشان از قدرت سادگی در انتقال مفاهیم پیچیده است. فضای تاریک و بی مرز اطراف سکو، حس بی پناهی و عدم گریز را القا می کند؛ گویی شخصیت ها در خلأیی بی انتها گرفتار شده اند که راه فراری از آن نیست. استفاده از رنگ های محدود و تقریباً تک رنگ، به انیمیشن حالتی انتزاعی و فرازمانی می بخشد، که باعث می شود پیام های آن به جای محدود شدن به یک زمان یا مکان خاص، برای تمامی دوران ها و فرهنگ ها قابل درک و ملموس باشد. عدم تفاوت ظاهری میان شخصیت ها، این پیام را تقویت می کند که فاجعه ای که رخ می دهد، نه به دلیل ویژگی های خاص افراد، بلکه ناشی از ضعف های مشترک انسانی و طمعی است که در درون همه ما نهفته است. جزئیات بصری، هرچند ساده، اما به طرز استادانه ای طراحی شده اند تا بار نمادین اثر را افزایش دهند و تماشاگر را به لایه های عمیق تر معنایی رهنمون سازند. این سادگی بصری، به ذهن فرصت می دهد تا به جای درگیر شدن با جزئیات غیرضروری، بر روی مفاهیم اصلی و فلسفی متمرکز شود.

نقش صداگذاری و موسیقی

در «تعادل»، صداگذاری و موسیقی نقشی حیاتی در خلق اتمسفر و انتقال احساسات ایفا می کنند. انیمیشن عمداً از گفتگو تهی است و تمامی پیام ها از طریق تصاویر و صداها منتقل می شوند. موسیقی پس زمینه که ابتدا آرام و متعادل است، با هر لرزش سکو و هر تنش میان شخصیت ها، ریتم خود را تغییر می دهد و به تدریج به اوج تنش ها و بحران ها افزوده می شود. این تغییرات ریتمیک، به مخاطب کمک می کند تا اوج گیری درام و وخامت اوضاع را با تمام وجود حس کند. صداهای خاص، مانند صدای کوبیده شدن جعبه موسیقی به سکو، یا صدای سقوط یکی از شخصیت ها، با تأکید خاصی به کار رفته اند تا لحظات کلیدی داستان را برجسته کنند و تأثیرگذاری آن ها را دوچندان سازند. حتی سکوت های میان صحنه ها نیز معنا دارند؛ این سکوت ها فضایی برای تأمل و درونی کردن پیام ها فراهم می کنند و به تماشاگر اجازه می دهند تا در تنهایی و انزوای شخصیت های باقی مانده غرق شود. این ترکیب هوشمندانه از تصویر و صدا، «تعادل» را به تجربه ای کاملاً حسی و فراموش نشدنی تبدیل می کند.

تکنیک های ساخت و کارگردانی: نگاهی به پشت صحنه

«تعادل» شاهکاری از برادران لانشتاین است که با اتکا بر سبک انیمیشن سنتی و استاپ موشن، به شیوه ای خیره کننده، مفاهیمی پیچیده و فلسفی را به زبانی بصری و ساده روایت می کند. کارگردانان، کریستوفر و ولفگانگ لانشتاین، با مهارت بی نظیر خود، توانسته اند از محدودیت های ظاهری انیمیشن دو بعدی فراتر روند و اثری خلق کنند که از نظر عمق و تأثیرگذاری، با فیلم های بلند سینمایی رقابت می کند. آن ها از تکنیک های طراحی دستی و نقاشی های دقیق بهره جسته اند تا جوی از ساده سازی و تأمل را به تصویر بکشند که به انتقال مفاهیم فلسفی کمک شایانی می کند. هر فریم، با دقت و وسواس خاصی ساخته شده تا هیچ عنصری اضافه نباشد و تمام توجه مخاطب به پویایی های میان شخصیت ها و سکو جلب شود.

سادگی بصری «تعادل» به هیچ وجه به معنای فقدان پیچیدگی نیست؛ بلکه انتخابی آگاهانه برای به حداقل رساندن جزئیات اضافی و تمرکز بر جوهر داستان و پیام های نمادین آن است. این رویکرد مینیمالیستی باعث می شود که تماشاگر به جای درگیر شدن با زرق و برق های بصری، تمام حواس خود را به معنا و مفهوم هر حرکت و هر تصویر معطوف کند. برادران لانشتاین، با تسلط کامل بر زبان بصری انیمیشن، توانسته اند پیچیده ترین ایده ها را با زبانی ساده و همه فهم به نمایش بگذارند. این توانایی در انتقال عمیق ترین مفاهیم با زبانی بصری و فاقد دیالوگ، نشان دهنده تبحر و بینش هنری خاص آن هاست. آن ها با استفاده از تکرار الگوها در حرکات شخصیت ها و تغییرات تدریجی در محیط، حس تنش و ناگزیری را به تدریج افزایش می دهند و تماشاگر را به عمق فاجعه ای که در حال رخ دادن است، می کشانند. این هنر کارگردانی دقیق و هدفمند، «تعادل» را به اثری بی زمان و جهانی تبدیل کرده است که همچنان پس از گذشت سال ها، تأثیرگذاری خود را حفظ کرده است.

بازتاب ها و نقدهای انیمیشن تعادل

انیمیشن کوتاه «تعادل» از زمان انتشار خود در سال ۱۹۸۹، مورد توجه گسترده منتقدان و علاقه مندان به انیمیشن قرار گرفته و بازتاب های قابل توجهی در محافل هنری و دانشگاهی داشته است. این اثر توانسته با سادگی ظاهری و عمق معنایی خود، جایگاه ویژه ای در تاریخ انیمیشن کسب کند.

دیدگاه منتقدان و تحسین ها

«تعادل» به سرعت پس از انتشار مورد ستایش منتقدان قرار گرفت و توانست جایزه اسکار بهترین انیمیشن کوتاه را در سال ۱۹۹۰ از آن خود کند. این موفقیت، تأییدی بر قدرت و تأثیرگذاری پیام جهانی آن بود. منتقدان عمدتاً این انیمیشن را به دلیل توانایی اش در انتقال مفاهیم پیچیده فلسفی و اجتماعی به زبانی ساده و بصری، تحسین کرده اند. آن ها به ویژه از شیوه پرداختن به موضوعاتی چون طمع، قدرت، و وابستگی متقابل در جامعه انسانی ابراز رضایت کرده اند.

یکی از مهم ترین نقاط قوت «تعادل» در نظر منتقدان، قدرت آن در برانگیختن تفکر و تأمل در مخاطب است. این انیمیشن با حداقل دیالوگ و تمرکز بر زبان بدن و نمادگرایی، تماشاگر را به کشف لایه های پنهان داستان دعوت می کند. بسیاری از منتقدان، «تعادل» را نمونه ای درخشان از انیمیشنی دانسته اند که نه تنها سرگرم کننده است، بلکه از نظر فکری نیز غنی و الهام بخش است و جایگاهی ویژه در تاریخ انیمیشن مستقل دارد. سادگی در طراحی شخصیت ها و محیط، در عین حال که مفهوم جهانی بودن پیام را تقویت می کند، به منتقدان اجازه داده تا تفاسیر گوناگونی از آن ارائه دهند و همین امر بر غنای بحث ها پیرامون این اثر افزوده است.

چالش ها و انتقادات احتمالی

با وجود ستایش های فراوان، برخی منتقدان نیز به جنبه هایی از انیمیشن «تعادل» اشاره کرده اند که ممکن است برای برخی تماشاگران چالش برانگیز باشد. مهم ترین انتقادی که گاهی مطرح می شود، سادگی بیش از حد طراحی و روایت و یا انتزاعی بودن مفاهیم است. برخی معتقدند که این سادگی ممکن است باعث شود عمق و پیچیدگی های پنهان محتوا به درستی درک نشود یا برای مخاطبان عام تر، بیش از حد مبهم و فلسفی به نظر برسد.

ممکن است تماشاگرانی باشند که نتوانند به سرعت با نمادگرایی های انیمیشن ارتباط برقرار کنند و به دلیل فقدان دیالوگ و داستان پردازی خطی، در درک پیام اصلی آن دچار سردرگمی شوند. با این حال، می توان این ویژگی ها را نه نقاط ضعف، بلکه انتخاب های هنرمندانه و جسورانه کارگردانان دانست. این سادگی عمدی، در واقع به «تعادل» کمک می کند تا پیامی جهان شمول و بی زمان داشته باشد و به جای آنکه به یک داستان خاص محدود شود، به یک استعاره کلی از وضعیت انسانی تبدیل شود. انتزاعی بودن نیز به مخاطب اجازه می دهد تا با برداشت های شخصی خود، فعالانه در درک و تفسیر معنای اثر مشارکت کند و هر فردی از دیدگاه و تجربه خود به آن بیندیشد. این رویکرد، در واقع نقطه قوت پایداری «تعادل» در طول سالیان است.

سادگی عمدی انیمیشن «تعادل»، به آن کمک می کند تا پیامی جهان شمول و بی زمان داشته باشد و هر فردی از دیدگاه و تجربه خود به آن بیندیشد.

چرا باید انیمیشن کوتاه تعادل را تماشا کرد؟

در میان انبوه محتواهای بصری که روزانه ما را احاطه کرده اند، یافتن اثری که نه تنها سرگرم کننده باشد بلکه به تفکر و تأمل نیز وادار کند، غنیمتی ارزشمند است. انیمیشن کوتاه «تعادل» دقیقاً یکی از همین آثار است؛ گنجینه ای پنهان در دنیای انیمیشن که تماشای آن به دلایل متعددی ضروری است. نخستین دلیل، قدرت ماندگار پیام آن است. این انیمیشن با زبانی ساده و بدون کلام، پیچیده ترین مفاهیم انسانی چون طمع، قدرت، همکاری، و انزوا را به تصویر می کشد. پیام های آن درباره شکنندگی تعادل در هر سیستمی، چه اجتماعی و چه فردی، فراتر از زمان و مکان است و هر بیننده ای در هر دوره ای می تواند با آن ارتباط برقرار کند.

دلیل دیگر، ارزش هنری بی بدیل آن است. «تعادل» اثری برنده جایزه اسکار است و این خود گواهی بر کیفیت بالای هنری و تکنیکی آن است. کارگردانان با استفاده از سبکی مینیمالیستی و نمادگرا، توانسته اند بیشترین تأثیر را با کمترین عناصر بصری ایجاد کنند. این انیمیشن شما را به سفری فکری می برد که در آن باید به روابط خود با دیگران، تأثیر اعمالتان بر محیط و جامعه، و پیامدهای زیاده خواهی بیندیشید. تماشای آن تجربه ای عمیق و تأمل برانگیز است که ذهن را به چالش می کشد و دیدگاهتان را نسبت به بسیاری از مسائل تغییر می دهد.

«تعادل» الهام بخش است و بیننده را به خودشناسی و درک بهتر پویایی های قدرت در دنیای اطرافش سوق می دهد. این اثر نه تنها برای علاقه مندان به انیمیشن و سینما، بلکه برای دانشجویان فلسفه، علوم اجتماعی، و هر کسی که به دنبال محتوای عمیق و با معنی است، یک «باید» محسوب می شود. در کمتر از هشت دقیقه، این انیمیشن می تواند تأثیری به مراتب عمیق تر از بسیاری از آثار طولانی تر بر جای بگذارد. پس خود را برای تجربه ای ناب و فراموش نشدنی آماده کنید و اجازه دهید «تعادل» شما را به دنیایی از تفکر و احساس رهنمون سازد.

نتیجه گیری

انیمیشن کوتاه «تعادل» (Balance) نه تنها یک اثر هنری برنده جایزه اسکار است، بلکه تجربه ای عمیق و ماندگار است که تماشاگر را به دنیایی از تفکر و تأمل رهنمون می سازد. این شاهکار هنری برادران لانشتاین، با سادگی ظاهری و عمق معنایی بی نظیرش، توانسته است پس از سال ها همچنان جایگاه خود را به عنوان یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین انیمیشن های کوتاه حفظ کند. از همان لحظه نخست که سکوی معلق و شخصیت های بی چهره بر روی آن نمایان می شوند، مخاطب خود را درگیر چالش های بقا، همکاری، و پویایی های قدرت می یابد.

پیام های کلیدی انیمیشن «تعادل» در مورد شکنندگی توازن در هر سیستمی، از اجتماع انسانی گرفته تا بوم شناسی، و همچنین پیامدهای ویرانگر طمع و خودخواهی، به شدت قابل درک و جهانی است. این اثر به ما می آموزد که چگونه میل به تصاحب و رقابت بی رحمانه، می تواند همکاری و همبستگی را از بین ببرد و در نهایت، به انزوای مطلق و فروپاشی کامل منجر شود. «تعادل» یادآور این نکته مهم است که حتی در اوج پیروزی های فردی، اگر هزینه اش از دست دادن ارتباط و تعادل جمعی باشد، آن پیروزی جز تنهایی و پوچی نخواهد بود.

به راستی، «تعادل» یک اثر هنری جاودانه است که هر بار تماشا می شود، لایه های جدیدی از معنا و درک را بر ما آشکار می سازد. قدرت آن در انتقال مفاهیم عمیق فلسفی و اجتماعی با حداقل عناصر بصری و بدون کلام، ستودنی است. تماشای این انیمیشن نه تنها یک توصیه، بلکه یک ضرورت برای هر کسی است که به دنبال محتوای بصری تأمل برانگیز و معنادار است. این اثر، همچنان پس از دهه ها، چراغی است که راه را برای اندیشیدن به مفهوم واقعی «تعادل» در زندگی فردی و جمعی ما روشن می کند و تأثیرگذاری خود را در هر دوران و برای هر فردی حفظ خواهد کرد.